تو نازکی، طاقت کلمات بسیار ما نداری. مرا دهان پر از آرد است. برون می زند. تو می رنجی، ضعیف می شوی. مرا اگر هزار برنجانند هیچ جز قوی تر نشوم و جز عظیم تر نشوم. من در دوزخ رَوَم، و در بهشت روم، و در بازار. و تو نازکی نتوانی رفتن.مقالات شمس تبریزی حرف های کهنه، در مقدمه ی سفرِ نو! حرف پایانی یا جمع بندیِ موقتی؟! راه زیاد رفته ایم. تو ,مرا ,شمس ,تر ,نشوم ,روم، ,و در ,تر نشوم ,رَوَم، و ,دوزخ رَوَم، ,در بهشت
درباره این سایت